غزلی با ردیف مریم

(تقدیم به تمام دختران نجیب دیار عزیزم کرمانشاه)

این غزل تنها مجموعه ای از واژگان نیست، جهانی است که در آن من بوی سیب هایی را که داخل سبد مریم است می شنوم؛ نگاه هایش و دزدکی و زیرچشمی دیدنش را می بینم و خنکای آب درون کوزه ی روی دوشش را با تمام وجودم حس می کنم. این غزل جهانی است که به هیچ واقعیتی ارجاع ندارد، چرا که واقعی ترین لحظات را در خودش ثبت کرده است.

ای غزلناک ترین دختر دنیا، مریم

روح سرخورده ی من، خواهر دریا، مریم

ای لَچَک پوش من، ای نازترین دختر کُرد

ای پریزاد من، ای خوش قد و بالا، مریم

با توام دخترک کوزه به دوش دهِ من

تشنه ام، تشنه ی آن طرز تماشا، مریم

عصرگاهان که تو از مزرعه برمی گردی

چه شکوهی است در آن قامت رعنا، مریم

سبد سیب به دست و هوس عشوه به سر

لختی از زلف تو از دور هویدا، مریم

صورت با نمکت کار به دستم داده

رفته از دست دلم، غبطه ی لیلا! مریم

ما دو دلداه که در فاصله ها گم شده ایم

تو در آنجا و من ِ خسته در اینجا، مریم

گر چه امروز تو از قصه خبردار شدی

که شدم عاشق چشمان تو، امّا مریم:

سالها پیش به چشمان تو دل باخته بود

روستازاده ی تو، این من ِ تنها، مریم

بیست و چهارم مهرماه 1390



نشست نقد و بررسی مجموعه شعر «باید برای زمین مترسکی می ساختیم»

نشست نقد و بررسی مجموعه شعر «باید برای زمین مترسکی می ساختیم»

شاعر: حسام الدین مهدوی

با حضور: سرکار خانم فریبا یوسفی، جناب آقای دکتر علی مظفر و محسن احمدوندی

زمان: سه شنبه 19 مهر ماه 1390 ساعت 17

مکان: تهران، فلسطین جنوبی، کوچه ی خواجه نصیرالدین توسی، پلاک 2، سرای اهل قلم

تشکرنوشت: از تمام دوستانی که بر بنده منت گذاشتند و در این نشست شرکت کردند، صمیمانه سپاسگزارم.

خلاصه ی این جلسه را می توانید در سایت خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) بخوانید.


زندگی لیلی است...

در نبرد زندگی، مردانه باید زیستن

در طواف شعله چون پروانه باید زیستن

عشق را با زندگی، پیوند و خویشاوندی است

«زندگی لیلی است، مجنونانه باید زیستن» (1)

شهریور ماه 1388


پ.ن (1): این مصراع از بیدل دهلوی است.