زاهد بودم، ترانه گویم کردی
شبا که عطر تنت می پیچه توی خاطرم
به خدا! حس می کنم یه جورایی عاشق ترم
تو همون فرشته ای که منو از دور می بینه
مثه برفی که روی شاخه ی نرگس می شینه
تو همون پرنده ای که تو دلم پر می زنه
شبا که خواب ندارم به قلب من سر می زنه
به خدا! حس می کنم یه جورایی عاشق ترم
تو همون فرشته ای که منو از دور می بینه
مثه برفی که روی شاخه ی نرگس می شینه
تو همون پرنده ای که تو دلم پر می زنه
شبا که خواب ندارم به قلب من سر می زنه
تو که یک زندگی تازه به من دادی، نرو!
تو که تازه توی این آیینه افتادی، نرو!
دلم این روزا برات بدجوری تنگه، گل من!
عاشق چشات شدن خیلی قشنگه، گل من!
وقتی که چشای نازت رو مجسّم می کنم
عاشق چشات شدن خیلی قشنگه، گل من!
وقتی که چشای نازت رو مجسّم می کنم
توی دریای چشات،
قایقمو گم می کنم
توی دریای چشات یه آسمون ماهی داری
توی سینه ت، جایِ دل، یه کفتر چاهی داری
تو که یک زندگی تازه به من دادی، نرو!
تو که تازه توی این آیینه افتادی، نرو!
یکم بهمن ماه 1390
+ نوشته شده در جمعه ۱۴ بهمن ۱۳۹۰ ساعت 18:54 توسط محسن احمدوندی
|