!حوای منی
برگرد، به خاطر دل من برگرد
این بار برای دل سپردن برگرد
پاییز به تاراج دلم دست گشود
ای فصل شکوفه و شکفتن برگرد
من گم شده ام در این بیابان بلا
آتشکده ی وادی ایمَن برگرد
سر تا به قدم منتظر سوختنم
زیبای من! ای شعله به دامن برگرد
آب و گل و یک قالب خالی از روح
اینک تو به قصد آفریدن برگرد
حوای منی! بهشت می خواهم چه؟!
آدم شده ام، بمیرد این تن برگرد
هفدهم خرداد ماه 1392
+ نوشته شده در شنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۲ ساعت 23:38 توسط محسن احمدوندی
|