سوگ سروده
در سوگِ رفتن تو، آيينه ها شكستند
غمگين ترين غزل ها، در سينه ها شكستند
رسمِ زمانه اين است، اي دل! چه مي توان كرد؟
با سنگِ بي وفايي، بي كينه ها شكستند
فروردين ماه ۱۳۸۶
روزِ موعود
ديگر بس است، نگو: «انگار مي كشد؟!»
آري، درست حدس زده اي، سيگار مي كشد
مردي كه روزهاي قشنگش گذشته است
يك روز لاشه ي خود را بر دار مي كشد
هشتم مرداد ماه ۱۳۸۹
در خویش شکستن
من عادتم این است که دلتنگ نباشم
با زخمه ی ناجور، بد آهنگ نباشم
در مذهبِ من، شیشه شدن عینِ شکست است
آموخته ام منتظرِ سنگ نباشم
سوم بهمن ماه۱۳۸۹
+ نوشته شده در یکشنبه ۳ بهمن ۱۳۸۹ ساعت 13:32 توسط محسن احمدوندی
|