روزه ی سکوت
مرا به هُرم نفس های نیمه جان بسپار
مرا برای پریدن، به آسمان بسپار
من از تبار همان اشک های بی رنگم
مرا به دست همین بغض بی امان بسپار
کران گرفتن از عشقت خیال خامی بود
مرا به موج همین عشق بی کران بسپار
در اوج بودن با تو، محال بود، محال!
مرا به سیر سقوط ستارگان بسپار
سکون عقربه ها، ابتدای ویرانی است
مرا به دست فراموشی زمان بسپار
سکوت روزه گرفتم برای خوشبختیت(1)
مرا به دست غزل های بی زبان بسپار
اردیبهشت ماه 1389
پ.ن (1): همزه ی ضمیر "ات"، در "خوشبختی ات" خوانده نمی شود.
+ نوشته شده در سه شنبه ۸ شهریور ۱۳۹۰ ساعت 19:49 توسط محسن احمدوندی
|